در دسامبر 1983 ، براي اولين بار ، هفته فرهنگي ايران در فرهنگسراي ملك فهد در رياض ، پايتخت عربستان سعودي برگزار شد و مورد استقبال گرم طرف سعودي قرار گرفت. به گزارش مجله ايراني ، احمد مسجدجمي ، عضو شوراي شهر تهران در ادامه يادداشت خود در روزنامه همشاهي اظهار داشت: وزير فرهنگ و …
تاريخ حق و حب علي (ع) https://majalehirani.ir/2021/تاريخ-حق-و-حب-علي-ع/ مجله ايراني Tue, 04 May 2021 16:24:58 0000 عمومي https://majalehirani.ir/2021/تاريخ-حق-و-حب-علي-ع/ در دسامبر 1983 ، براي اولين بار ، هفته فرهنگي ايران در فرهنگسراي ملك فهد در رياض ، پايتخت عربستان سعودي برگزار شد و مورد استقبال گرم طرف سعودي قرار گرفت. به گزارش مجله ايراني ، احمد مسجدجمي ، عضو شوراي شهر تهران در ادامه يادداشت خود در روزنامه همشاهي اظهار داشت: وزير فرهنگ و …
در دسامبر 1983 ، براي اولين بار ، هفته فرهنگي ايران در فرهنگسراي ملك فهد در رياض ، پايتخت عربستان سعودي برگزار شد و مورد استقبال گرم طرف سعودي قرار گرفت.
به گزارش مجله ايراني ، احمد مسجدجمي ، عضو شوراي شهر تهران در ادامه يادداشت خود در روزنامه همشاهي اظهار داشت: وزير فرهنگ و تبليغات عربستان از حضور برادران ايراني در كشور ديگرشان استقبال كرد. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي با وليعهد قدرتمند وقت ملك عبدالله ديدار كرد و عكسي از جشن هاي هفته فرهنگي ، به تصوير كشيدن رهبران ايران در يك مكان خاص ، از تلويزيون ملي دولتي پخش شد. اين فرصتي براي بازديد از موزه ملي رياض بود. خوب به خاطر دارم كه در وسط موزه جاي خاصي در جعبه خاتم وجود داشت به نام “كليد طلايي كليد تهران”. در آنجا ما همچنين درباره تاريخ باستان حجاز بحث كرديم. از آن سال ها ، دولت عربستان سعودي به دنبال كشف هر چه بيشتر آثار تاريخي و تأسيس چنين موزه هايي بود.
اخيراً ، يك محقق عرب پيشگام ادامه اين كار بود و در تحقيقات خود ، مجموعه اي از سنگ نگاره ها ، از جمله ليتوگرافي از كلمه اول قرن اول هجري را با كلمات زير ارائه داد: عشق علي بن ابيب طالب ، درست از ما و من ضروري هستم. در اين عبارت مختصر ، سه كلمه “عشق” ، “درست” و “ضروري” با نام علي بن ابي طالب ، نه در كتاب ها و داستان ها ، بلكه به روشي كه از اعتبار بالايي برخوردار است و در چنين شرايطي در عربستان سعودي ، جايي كه سياست هاي رسمي فرهنگي دولت با انتشار چنين اسنادي مرتبط نيست. شايد يك روند جديد در توسعه ميكرومديا دوباره اين سياست ها را مرور كرده باشد.
اين كتيبه تأكيد مي كند كه عشق به علي به عنوان نمادي از ايمان قلمداد مي شود زيرا نه تنها در روايت ها بلكه در سينه كوه هاي اطراف مدينه نيز گسترش يافته است. تعجب آور نخواهد بود اگر چنين عباراتي در يكي از شهرها و مناطق كوفه يا ايران مانند ري ، اووه ، كاشان ، خراسان و مناطق اطراف آنها ديده شود ، اما در صحراي مدينه معناي ديگري دارد.
مي توان استنباط كرد كه اين عبارت در زماني قلبي حك شده بود كه كليپيت علي دمشقي عليه اميرالمومنين (ع) توهين ، نفرين و نفرين مي كرد و خشم م believeمنان را برانگيخت. تا آنجا كه حضر بن عدي ، يار ويژه اميرالم Muمنين (ع) در كوفه ، وي نتوانست از اعتراض به حاكم مستبدي مانند زيد بن ابيا كه معاويه او را برادر خود كرد ، خودداري كند. و سرانجام قيام كرد. حضر بن عديا همان شخصي است كه به دستور شيخيه كوفه به اتهام خروج از دستورات خلافت و ايشانيندا توسط معاويه به شهادت رسيد و در زمان ما داعش همراهان معاويه نيز بودند. نابود. قبر او و قبر او را حفر كنيد.
اين اثر ، همراه با انبوهي از روايات تاريخي ، نشان مي دهد كه در قرن اول هجري ، علي بن ابي طالب خود به يك گفتمان تبديل شد و شايد به دليل تسلط شديد حكام اميد در شهرهاي بزرگ ، پيروان پيامبر از اين طريق نظرات او ابراز شد و او مجبور شد قلب كوه و سنگ را ثبت كند ، زيرا كلمات “حق” ، “اجباري” و “عشق” از نظر شرعي و قضايي معني خاصي دارند. اين تلاش براي دفاع از “حق اجباري ابن بن ابي طالب در عشق” در واقع مواجهه اي با اسلام بود كه توسط حقوقدانان اموي ترويج شد. علي رغم تمام تلاش هاي محمددين ، حقوقدانان و داستان نويسان براي پوشاندن چهره علي عامر الم Muمنين ، تقريباً يك قرن پس از شهادت عمران علي ، نه تنها براي او ، بلكه شعار حق نيز نتيجه اي حاصل نشد. از اهل بيت و علي منجر به سقوط بنزاميا شد. هنگامي كه در محرم سال 132 هجري قمري ، ابوالعباس الصفاح ، اولين خليفه عباسي ، مي خواست روي منبر قدم بگذارد ، عمويش به مردم گفت كه هيچ كسي منبر را پيشنهاد نداده است ، مگر علي بن ابي طالب. اما رفتار ابوالعباس كمتر از رفتار بنزامي ها نبود. تا آنجا كه مردم آرزوي بازگشت به خشونت در بنزاميا را داشتند ، مهدي عباسي ، يكي از خلفاي بانو عباس ، مجبور شد موضع روشني در برابر معاويه و بناميا بگيرد. اينها درس هاي تاريخ است. او قرن ها پس از قبول خلافت ، و همزمان با آن ، در خطبه معروف شققيه نظر خود را درباره شرايط پذيرش خلافت ابراز داشت: “اين خلافت از عطسه كردن بز ارزش بيشتري دارد.” ما شاهد اين همه غرور مادي و معنوي هستيم و همه چيز را فداي قدرت و حكومت كرده ايم. نام و نشان خوبي باقي نمانده است.
انتهاي پيام