روايت چند جنايت ناشي از افسردگي بعد زايمان

جامع ترين اخبار گردشگري جهان را در اين وبلاگ مطالعه نماييد

روايت چند جنايت ناشي از افسردگي بعد زايمان

۷ بازديد

اگر احساس مادرانه را كنار بگذاريم ، آيا مي توان يك نوزاد را كشت؟ متأسفانه پاسخ مثبت است. گاهي اوقات بيماري رواني انسان را به هيولايي تبديل مي كند كه بعيد به نظر مي رسد. مانند مادراني كه فرزندان خود را به دليل افسردگي پس از زايمان مي كشند. يك تراژدي مكرر و تنها راه …

روايت چند جنايت ناشي از افسردگي بعد زايمان https://majale-rooz.ir/2021/08/روايت-چند-جنايت-ناشي-از-افسردگي-بعد-زاي/ مجله روز Thu, 05 Aug 2021 00:55:36 0000 عمومي https://majale-rooz.ir/2021/08/روايت-چند-جنايت-ناشي-از-افسردگي-بعد-زاي/ اگر احساس مادرانه را كنار بگذاريم ، آيا مي توان يك نوزاد را كشت؟ متأسفانه پاسخ مثبت است. گاهي اوقات بيماري رواني انسان را به هيولايي تبديل مي كند كه بعيد به نظر مي رسد. مانند مادراني كه فرزندان خود را به دليل افسردگي پس از زايمان مي كشند. يك تراژدي مكرر و تنها راه …

اگر احساس مادرانه را كنار بگذاريم ، آيا مي توان يك نوزاد را كشت؟ متأسفانه پاسخ مثبت است. گاهي اوقات بيماري رواني انسان را به هيولايي تبديل مي كند كه بعيد به نظر مي رسد. مانند مادراني كه فرزندان خود را به دليل افسردگي پس از زايمان مي كشند. يك تراژدي مكرر و تنها راه جلوگيري از آن تشخيص و درمان سريع بيماري است.

به گزارش مجله روز ، روزنامه “جام جم” با اين مقدمه نوشت: در دسامبر سال گذشته ماموران پليس در قتل پسر دو ماهه نقش داشتند. در حضور پليس در محل جنايت ، مرد جوان گفت كه دو ماه پيش همسرم پسر ما را به دنيا آورد ، اما بعد من عصبي بودم. امروز ، وقتي از سر كار به خانه برگشتم ، ديدم پسر مرده ام و همسرم روي آن نشسته اند.

با بررسي جسد مشخص شد كه نوزاد بر اثر ضربه شديد سر جان خود را از دست داده است. به همين دليل تحقيقات از مادرش آغاز شد. در بازجويي ، زن جوان مدعي شد كه “سارقان پس از كشتن پسرم به خانه بازگشتند و فرار كردند”.

تحقيقات پليس نشان داد كه اين ادعا صحت ندارد. به همين دليل دوباره از زن جوان س questionال شد اما اين بار او اظهار داشت كه “سارقان ديوار را شكسته و وارد خانه شده اند”. از آنجا كه خانه امن بود ، بازجويي از مادر ادامه يافت تا اينكه اعتراف كرد كه پسر دو ماهه اش را كشته است.

زن جوان هنگام بازجويي گفت: “از زمان به دنيا آمدن پسرم زندگي من تغيير كرده است.” نتوانستم به كارم برسم فكر مي كردم بچه زندگي من را خراب كرده است و به همين دليل من نمي توانم تحمل كنم. امروز ، پسر آنقدر گريه كرده كه اعصابم خرد شده است و من او را محكم به زمين زدم به طوري كه سرش به زمين برخورد كرد. سپس منتظر بودم دستگير شوم.

پدر اين پسر همچنين به پليس گفت: “همسرم پس از زايمان افسرده مي شد و هميشه به من مي گفت كه ارواح و اجنه به او دستور داده اند كه من و فرزندانم را بكشد.” من نيز نگران رفتار او بودم ، اما ديگر دير شده بود و او به زندگي پسرم پايان داد.

جنون جنايت

در 14 مرداد ، 91 زن جوان با اورژانس 115 تماس گرفتند و اعلام كردند كه روحيه خوبي ندارند و از مشاوران كمك خواستند. يك زن 28 ساله با دو فرزند چهار و يك ساله با حضور تيم اورژانس اجتماعي در محل مشاهده شد و ممكن است كودكان از افسردگي پس از زايمان رنج ببرند. به همين دليل ، آنها از مادر جوان اجازه خواستند تا او را به يك مركز درماني ببرد و فرزندانش براي درمان به يك خانه رفاهي امن بروند.

يك ساعت بعد ، پدر خانواده هنگام بازگشت از محل كار با اين امر مخالفت كرد و مدعي شد كه همسرم را نزد روانپزشك مي برد. كارشناسان اورژانس در 9 آگوست براي پيگيري با مردي 30 ساله تماس گرفتند ، اما گفتند قرار ملاقات با پزشك دو هفته مانده است. روزها اينطور گذشت تا اينكه در 14 آگوست مردي ترسيده با پليس تماس گرفت و در خانه خود از جنايت هولناكي خبر داد.

دقايقي بعد تيم جنايي وارد خانه اي در جنوب شهر شدند و اجساد فاطمه چهار ساله و محمد جواد يك ساله را پيدا كردند. پزشكي قانوني اجساد را بررسي كرد و اعلام كرد كه دو كودك بر اثر خفگي جان خود را از دست داده اند.

دقايقي بعد ، مادر خانواده به عنوان مظنون قتل شناخته شد و در محل دستگير شد. زن جوان به قتل اعتراف كرد و گفت: “بعد از تولد محمد جواد ، من دچار افسردگي پس از زايمان شدم ، اما همسرم گفت اين بازي ها چيست و چقدر خوب است.” او هيچ حسي نسبت به بچه ها نداشت و از آنها متنفر بود. او هر آنچه را كه به شوهرم گفتم قبول نكرد. من خودم با 123 تماس گرفتم ، آنها آمدند اما شوهرم اجازه نداد كه من تحت درمان قرار بگيرم. امروز بسيار ناراحت بودم و نفهميدم چه مي كنم تا اينكه ديدم دو فرزندم را خفه كرده ام.

پس از اين جنايت ، جنون مادر به دليل افسردگي پس از زايمان توسط پزشكي قانوني تأييد شد.

خودكشي پس از حمله به پسر و شوهر

زندگي رومينا و ناصر تا سال 1990 بسيار خوب پيش رفت ، زماني كه هر سه با به دنيا آمدن پسر خود صاحب سه فرزند شدند. پس از زايمان ، رومينا تغيير كرده بود و هر روز عذرخواهي مي كرد و افسرده بود. مرد جوان چندين بار همسرش را نزد پزشك برد تا اينكه مشخص شد از افسردگي پس از زايمان رنج مي برد. رومينا تحت نظر پزشك بود و داروهاي آرامبخش تجويز مي شد ، اما خلق و خوي زن جوان هر روز بدتر مي شد.

اواخر سال 1991 بود كه زن جوان ابتدا به پسر يك ساله اش حمله كرد و سپس سعي كرد هنگام خوابيدن ناصر ، او را بيدار كند و با رومينا درگير شود. زن قوي ابتدا چند ضربه به مرد جوان زد و سپس با ضربه چاقو از ناحيه شكم وي ضربه خورد. ناصر كه خونريزي شديدي داشت ، با پليس و اورژانس تماس گرفت و درخواست كمك كرد. يك ساعت بعد ، يك مرد جوان و يك پسر بچه يك ساله از مرگ نجات يافتند ، اما رومينا جان خود را از دست داد.

اين پرونده تا سال گذشته و آخرين جلسه دادگاه ادامه داشت. بر اساس حكم قانوني ، ضربات وارد شده به بدن پدر و كودك مشخص بود ، اما خانواده رومينا مدعي شدند كه داماد وي باعث فاجعه وي شده است.

ناصر در جلسه دادگاه گفت: “همسرم پس از تولد پسر ما افسرده شد.” او حتي چندين بار با داروهاي آرامبخش خودكشي كرد كه ما توانستيم آنها را نجات دهيم. همسرم رفتار خود را تغيير داده بود و ما روز خوبي نداشتيم. روز حادثه ، بعد از مجروح شدن ما ، او را چاقو كردند و ما بي گناه هستيم. من هنوز ناراحت هستم زيرا عاشق رومينا بودم.

پس از چندين جلسه دادگاه و به دليل اينكه خانواده رومينا نتوانستند سوگند ياد كنند ، دادگاه مرد جوان را تبرئه كرد.

2 كودك بي گناه قرباني افسردگي

در سپتامبر 1994 ، يك مرد قروه با پليس تماس گرفت و از جنايت هولناكي خبر داد. تيم آگاهي پليس دقايقي بعد مقابل خانه مرد جوان متوقف شد. آنها وارد فضاي داخلي خانه شدند و اجساد دو كودك را در اتاق ديدند كه گلوي آنها بريده شده بود. مرد جواني كنار اتاق دراز كشيده بود و زني روي بدن ناله مي كرد. در بازجويي ها ، مرد جوان ادعا كرد كه از كار بازگشته است و كسي در را باز نكرده است. كليد را انداختم و رفتم داخل و ديدم كه دو فرزندم در اتاق خونريزي كرده اند و همسرم بالاي سر آنها است. پسرم 12 روز پيش به دنيا آمد و دختر شش ساله ام حاصل ازدواج قبلي من بود. هر بار كه از همسرم مي پرسيدم ، او فقط مي گفت كه نمي خواهد اينطور باشد.

كارآگاهان پليس تحقيقات درباره اين زن جوان را آغاز كردند. ثريا در مورد قتل دو فرزند مي گويد: “قبل از به دنيا آمدن فرزندانم ، من هميشه با همسرم دعوا مي كردم.” بعد از به دنيا آمدن پسرم ، من خيلي بدتر شدم و زندگي راحتي نداشتم. امروز بچه هاي من خواب بودند و من دوباره احساس بدي داشتم. من ابتدا پسر 12 روزه ام را خفه كردم و سپس با چاقو گلوي او را بريدم. دختر شوهرم بيدار شد و قصد فرار داشت. ابتدا او را خفه كردم و سپس با چاقو گلويش را بريدم. چند دقيقه بعد احساس بهتري داشتم و فهميدم چه كار كرده ام و پشيمان شدم. پارچه اي آوردم تا دور گلويم بپيچد ، اما ديدم خيلي دير شده است. هنوز متاسفم و ناراحت.

با بررسي وضعيت سلامتي مادر مشخص شد كه او از افسردگي پس از زايمان رنج مي برد و فرزندانش نيز بر اثر اين افسردگي جان خود را از دست داده اند.

قتل نوزاد يك روزه

روز جمعه 18 ژوئيه ، ساكنان يك مجتمع مسكوني در جنوب شرقي تهران با سر و صداي عجيب به خيابان هجوم آوردند و با جسد نوزاد در پياده رو مواجه شدند. دقايقي بعد ، هنگامي كه موضوع به پليس گزارش شد ، همسايه ها فهميدند كه همسايه طبقه چهارم تازه بچه دار شده است ، بنابراين آنها مقابل واحد او رفتند و نوزاد را از خانه زن گرفتند. .

با حضور تيم ويژه قتل در محل مشخص شد جسد متعلق به دختر يك روزه اي است كه بر اثر شدت ضربه جان خود را از دست داده است.

كارآگاهان به سراغ زن 38 ساله رفتند. او اعتراف كرد كه نوزاد خود را از تراس انداخته است و ادامه داد: “ما وضعيت مالي خوبي نداشتيم و در همين حين من باردار شدم.” در اين مدت من و شوهرم هميشه دعوا داشتيم. روز قبل از تولد پسرم و بردنش به خانه. من از افسردگي پس از زايمان رنج مي بردم و مي پرسيدم چرا بچه دارم؟ دخترم از صبح گريه مي كند و آرام نمي گيرد. هر كاري كرد ، من نمي توانم او را آرام كنم. اعصابم خورد شد و او را از تراس بيرون انداختم.

انتهاي پيام

علائم و نشانه های افسردگی

اگر بیشتر از دو هفته احساس ناراحتی، غم یا بدبختی مداوم داشتید یا علاقه و لذت بردن از فعالیت های روزمره خود را از دست داده اید و همچنین حداقل ۳ مورد از علائم و نشانه های دسته بندی شده در زیر را دارا هستید، احتمالا به افسردگی مبتلایید.

علت افسردگی در بزرگسالان

1- ژنتیک

2- سابقه خانوادگی

3- آسیب و تروما در کودکی

4- ساختار مغز

5- بیماری مزمن (سرطان، ام اس، مشکلات تیروئید)

6- بی خوابی

7- درد مزمن (میگرن، درد های مفصلی)

8- اختلال بیش فعالی و کمبود توجه (ADHD)

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.