براي وي عناويني چون علامه ، ذوفنون ، آيت الله ، فرزانه ، سالك ، فقيه ، اصولي ، رياضيدان ، فيلسوف ، منجم ، عارف ، مفسر قرآن ، نويسنده ، متكلم و راوي ذكر شده است. او همه اينها بود ، اما اگر آنها را برداريد ، “علامه” مي شويد و “حسن زاده …
ديدم كه جانم ميرود – مجله روز https://majale-rooz.ir/2021/09/ديدم-كه-جانم-ميرود-مجله-روز/ Tue, 28 Sep 2021 02:53:27 0000 عمومي https://majale-rooz.ir/2021/09/ديدم-كه-جانم-ميرود-مجله-روز/ براي وي عناويني چون علامه ، ذوفنون ، آيت الله ، فرزانه ، سالك ، فقيه ، اصولي ، رياضيدان ، فيلسوف ، منجم ، عارف ، مفسر قرآن ، نويسنده ، متكلم و راوي ذكر شده است. او همه اينها بود ، اما اگر آنها را برداريد ، “علامه” مي شويد و “حسن زاده …
براي وي عناويني چون علامه ، ذوفنون ، آيت الله ، فرزانه ، سالك ، فقيه ، اصولي ، رياضيدان ، فيلسوف ، منجم ، عارف ، مفسر قرآن ، نويسنده ، متكلم و راوي ذكر شده است. او همه اينها بود ، اما اگر آنها را برداريد ، “علامه” مي شويد و “حسن زاده آملي” نمي شويد.
به گزارش مجله روز ، مسيح مهاجري در سرمقاله روزنامه جمهوري اسلامي نوشت: «در زمان ما و در گذشته هاي نه چندان دور و نزديك ، افراد زيادي بودند كه شايسته لقب علامه بودند و در آينده نيز چنين خواهند بود و خواهند بود. مردم ، اما حسن زاده آملي نيست. “
رازي كه علامه حسن زاده در “آمل حسن زاده” داشت اين نبود كه او يك ذوفونون بود. «ذفنون» متعدد بود و در آينده نيز خواهد بود و خواهد بود ، اما «حسن زاده آملي» اين گونه نيست.
ما عارفان و مفسران متعددي در قرآن و موحد داشته ايم و داريم ، اما حسن زاده آملي را در آينده نخواهيم داشت. حتي اين عناوين نمي توانند راز “حسن زاده آملي” بودن او را فاش كنند.
مردم آمل از پنجشنبه شب گذشته كه از سفر خداي متعال مطلع شدند ، نتوانستند مانند باران جلوي اشك خود را بگيرند. نه تنها پيرمرداني كه 70 سال در “مسجد سبز” آمل از منبرهاي اخلاقي خود استفاده كردند ، بلكه تمام مردان ، زنان و جوانان شهر آمل و شهر آمل با اين جدايي اشك ريختند. در اين درد ، همه مردم آگاه ايران آسيب ديدند.
هيچ كس نپرسيد چرا آمل را “شهر هزار سنگ” مي نامند؟ اين درست است كه حمله كمونيست ها به روستاي آمل با توهم تصرف اين شهر و بستن جاده هراز به عنوان تنگناي مازندران و سپس تصرف كل مازندران در 26 فوريه 1981 ، از روستا قطع شد. توسط “شهر هزاران نفر” ارائه شده است ، اما س questionالي كه هنوز بايد به آن پاسخ داده شود اين است كه چگونه مردم آمل توانستند در برابر ارتش بيخدا و بي رحم ايستادگي كنند؟ آنها با چه نيرويي مي توانستند شهر را قبل از رسيدن نيروهاي مسلح به محل حادثه ، از خانه هاي خود تا خيابان ها ، تخليه كيسه هاي برنج و ماسه و استحكام مكان شهر ، مستحكم كنند؟ چگونه مردم آمل با مرگ موافقت كردند اما شهر خود را به دشمنان مردمي كه به آنها دروغ گفتند واگذار نكردند؟
پاسخ اين س questionsالات را فقط در “مسجد سبز” آمل مي توان يافت ، مكاني در مركز شهر آمل كه مهاجمان كمونيست همان منطقه را براي استقرار هسته مركزي حكومت خيالي خود در مازندران و سرنگوني انتخاب كرده بودند. به او. جمهوري اسلامي كمونيست ها از آشفتگي معنوي “مسجد ميدان سبز” بي خبر بودند ، اما اين رونق بود كه ناگهان آمل را به “شهر هزار سنگ” تبديل كرد و كل نقشه مهاجمان را با ارتش خود نابود كرد. ملحد و بي رحم.
كار بزرگ حسن زاده آملي اين بود كه خود را محدود به علامه نكند و ترجيح مي داد با افراد بيش از عناوين اعتباري صحبت كند. او خانه خدا را به كارخانه “آفرينش انسان” تبديل كرده بود ، افرادي از نوع “كساني كه به چيزي كه ديده نمي شود ايمان دارند” كه از هيچ كس جز خدا نمي ترسند و با هيچكس جز ده نفر برخورد نمي كنند. در حال حاضر آمل افراد زيادي دارد كه تحت آموزش “حسن زاده آملي” هستند. مردم آمل فقط يك نام “رمز” براي آقاي حسن زاده آملي دارند كه “آغاجان” است. آقاجان تا پايان عمر با مردم بود ، مانند مردم زندگي مي كرد ، از دانش ، عنوان ، موقعيت و محبوبيت خود استفاده نمي كرد ، هميشه مردم را بيشتر از زندگي خود دوست داشت و اين ويژگي هايي بود كه براي مردم آمل قديم بود و جوان و مردان و زنان “آغاجان” باقي ماندند. اين افراد آمل را به شهر هزار سنگر تبديل كردند و “آقاجان” تا زماني كه نفس گرم “حسن زاده آملي” خداجو وجود داشته باشد ، كاري كرده است كه اين شهر را شهر سنگر نگه دارد ، هر چند مردم آمل به خاك سپرده شوند. بدن پاك او ديروز ، آنها يكصدا گفتند:
وقتي روح بدن را ترك مي كند ، هر نوع گفتاري را مي گويند
من با چشم خودم ديدم كه دارم مي ميرم
انتهاي پيام